سلام خدمت حاج فردوسی
در منهاج فردوسیان اعتقاد بر این است که شوق رسیدن به لذتهای بهشت، بهترین تشویقکننده برای یک منهاجی است اما با مطالعهی کتاب بهشت و جهنم، بیشتر پی میبرد این آیات و روایات، بیشتر شوق لذت را برای اعراب بادیهنشینی که در شبه قارهی خشک و سوزان آن دوره زندگی میکردند، ایجاد میکند تا جوانی که در جامعهی مدرن (اینترنت و شبکههای اجتماعی) امروزه زندگی میکند. جوانی که سقف لذتهایش را در سوار شدن بر ماشین شاسیبلند و اتومات با آپشنهای بینظیرش میبیند یا اوج لذتش را در زندگی در پنت هاوسهای فوق پیشرفته و با دکوراسیونهای مدرن با چشمانداز دلنواز در خیابانهای شیبدار بالا شهر میداند یا سقف لذتهایش را در اشتغال در شرکتهای صاحب اسم و صاحب برند و با منشی زیبارو با روابط عمومی بالا میبیند، آیا شوقی ایجاد میکند برای عمل به واضحات و ترک محرمات؟ جوانی که اول راه، نه به مقام شهود رسیده نه به مقام یقین!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
برای رسیدن به جواب روشن، نیاز به توجه به چند مطلب است، به این شرح:
مطلب اول: همچنان که متذکر شدهاید، مطالعهی اوصاف بهشت و جهنم، برای تقویت شوق و خوف در «منهاجی» است و لابد میدانید که منهاجی، کسی است که از پنج حجاب اعتقادی، گذشته و دوازده مقدمهی علمیه را قبول کرده باشد. پس از کسی که قدم در این راه نگذاشته، انتظار و توقع نیست که به محضر آیات و روایات آمده و با دل دادن به اوصاف بهشت و جهنم، اشک شوق و اشک خوف بریزد.
مطلب دوم: ایمان به غیب، مخصوص فرد خاص یا جامعهی خاص یا زمان خاص نیست. یعنی همچنان که تصور لذتهای بهشت، برای اعراب بادیهنشینی که در شبه قارهی خشک و سوزان آن دوره زندگی میکردند، ایجاد شوق میکرده، میتواند برای جوانی که در جامعهی مدرن (دارای اینترنت و شبکههای اجتماعی) امروزه زندگی میکند نیز ایجاد شوق و انگیزه نماید. این ادعا را تجربه، تأیید کرده است.
و بر عکسش نیز صادق است، یعنی همچنان که توجه به اوصاف بهشت و جهنم، نمیتواند برخی دلهای قفلخوردهی امروزی را متحول سازد، برای برخی اعراب بادیهنشین عصر جاهلیت نیز همین طور بوده است.
پس محور برای تأثیرپذیری و تأثیرناپذیری، زمانه و جنسیت و میزان سواد و میزان مَدنیت و مُدرنیت نیست؛ بلکه محور اصلی، «ایمان به غیب» است. اگر گوهر «ایمان به غیب» در وجودی نهاده شد، حتی اگر در عصر مدرنیته و اینترنت و نانو باشد، باز هم دلش به سوی ماوراء، کشش دارد و اعضاء و جوارحش را مجبور میسازد تا در آن راه، کوشش نماید. ولی اگر «ایمان به غیب» نباشد، معجزات باهرات حضرت ختمیمرتبت، استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز نمیتواند بر قلب سختتر از سنگش اثر بگذارد. سراسر قرآن کریم، بویژه سورههای مکی، شرح حال و سرگذشت مردمان آن روزگار است که وصف بهشت و جهنم، نتوانست ذرّهای در دلشان اثر بگذارد و آنان را به تسلیم شدن در مقابل وحی وادارد.
این شبهه، از روی غفلت از محور اصلی تأثیرپذیری است که تأثیر وصف بهشت و جهنم در اصلاح رفتار، به جای عامل درونی (ایمان به غیب) به عامل بیرونی (سختیهای محیط و نبودن امکانات مدرن) نسبت داده شده است.
به عبارت ساده، مهم این است که انسان، ایمان به غیب یعنی خدا و وعدهها و وعیدهایش داشته باشد و فرقی نمیکند که در روستا زندگی کند یا در شهر، در بیابان باشد یا در مرکز فناوری و مدرنیته. مهم این است که به آیات قرآن، ایمان آورده باشد ولی فرقی نمیکند که این آیات را از روی پوست آهو خوانده باشد یا از طریق قلم هوشمند دیجیتال بر صفحهی تاچ!
مطلب سوم: حسّ لذتطلبی در تمام مراحل حیات دنیوی و اخروی، همراه انسان است؛ و امکانات و مدرنیته، فقط شکل آن را عوض میکند ولی نمیتواند بر میزان آن بیافزاید. شاید نشاط و سرمستیای که عرب جاهلی از شترسواری و مسابقات اسبدوانی میبرده، جوانان امروزی از ماشینهای شاسیبلند نبرند؛ زیرا شتر و اسب، موجود زنده هستند ولی ماشین، مجموعهای از آهن و لاستیک و چرم میباشد و اُنسی که انسان با موجود زنده میگیرد، بسیار بیشتر از اُنسی است که با جمادات میگیرد. میتوانید لذت اسبسواری را تجربه کنید و با لذت ماشینسواری مقایسه نمایید تا متوجه قوت این احتمال گردید.
شاید لذتی که عرب جاهلی از زیبایی آمدن و رفتن گوسفندان یا شترانش میبرده، جوان امروزی از دکوراسیون مدرنش نبرد. قرآن کریم میفرماید: «وَ الأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ * وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ» (سورهی نحل، آیات ۵ و ۶) ترجمه: و چارپایان را براى شما آفرید در آنها براى شما [وسیلهی] گرمى و سودهایى است و از آنها مىخورید. و در آنها براى شما زیبایى است آنگاه که [آنها را] از چراگاه برمىگردانید و هنگامى که [آنها را] به چراگاه مىبرید.
شاید لذتی که عرب جاهلی از کنیزان نوازنده و خوانندهاش میبُرد که نیمهبرهنه و آرایشکرده، برایش میزدند و میرقصیدند و اشعار عاشقانه میخواندند، سپس با هر کدام که میلش میکشید، همبستر میشد، جوان امروزی از منشی زیباروی شرکت که روابط عمومی بالایی دارد، نبرد!
در زمانهای خیلی دور، مردمانی بودند که سقف لذتهایشان، رسیدن به ثروتی همانند ثروت قارون بوده است. قرآن کریم میفرماید: «قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاهَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ» (سورهی قصص، آیهی ۷۹). ترجمه: کسانى که خواستار زندگى دنیا بودند، گفتند: اى کاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مىشد، واقعاً او بهرهی بزرگى دارد. (خیلی لذت میبرد و کیف میکند)
و البته در همان زمان، بودند کسانی که بر اثر عنصر «ایمان به غیب»، به «علم حقیقی» رسیده بودند، چنان که قرآن کریم گزارش میدهد: «وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ لَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ» (سورهی قصص، آیهی ۸۰) ترجمه: و کسانى که دانش [واقعى] یافته بودند، گفتند: واى بر شما! براى کسى که گرویده و کار شایسته کرده، پاداش خدا بهتر است و جز شکیبایان آن را نیابند.
مطلب چهارم: شاید بتوانیم ادعا کنیم که سقف لذتجویی جوان امروزی، خیلی خیلی پایینتر از مردمان قبل از تکنولوژی و مدرنیته است؛ زیرا آنان، لذت را از حقایق و واقعیات میجستند ولی جوان بدبخت امروزی، غرق در فضای مجازی و اوهام و تصورات ذهنی است و به همین، دلخوش است.
مطلب آخر: قرآن کریم، با اصرار بر «توحید در هدایت»، با لحنی توبیخی میفرماید: «أ تُریدونَ أنْ تَهْدوا مَنْ أضَلَّ اللهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَـهُۥ سَبیلًـا» (سورهی نساء، آیهی ۸۸) ترجمه: آیا مىخواهید کسى را که خدا در گمراهىاش وانهاده است به راه آورید و حال آنکه هر که را خدا در گمراهىاش وانهد، هرگز راهى براى [هدایت] او نخواهى یافت.
آنچه از ما بر میآید، دعوت به خوبیها و ایجاد بستری برای اصلاح و تربیت بشر است، اما باید توجه داشته باشیم که هدایت به معنی ایجاد انگیزه و شوق، منحصر در ذات مقدس پروردگار عالمیان است و بس.
ما فقط میتوانیم بگوییم: بهشتی هست با این لذتهای عالی و جهنمی هست با این عذابهای عظیم، پس ای مردم، به وعدههای خداوند متعال، امیدوار شوید و وعیدهایش را باور کنید و چنان زندگی نمایید که در جهان پسین، گرفتار جهنم نباشید و از لذتهای بهشتی، در بالاترین اندازهاش بهرهمند باشید. هر کس شنید و قبول کرد، خوش به حالش و هر کس نشنید و قبول نکرد، وای بر او و باز هم وای بر او.
موفق باشید
حاج فردوسی